ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
1. به قولی، تو حرفو بنداز، صاحابش خودش برش می داره.
اساساً حرف درستیست، ناغافل طرف خودشو لو می ده. می شه تعمیمش داد این قضیه رو. مثلا وقتی انتقادت به کسی درست باشه، عصبی می شه و به هم می ریزه و حالت تدافعی به خودش می گیره.
2. بیاید یه اشتباه رو فقط یک بار انجام بدیم لطفا. والا!
+توضیحات: هیچی واقعا، یعنی مساله ای مصداقی الآن براش نیست که کُد بدم و شما بدونید... مفهوم رو باهاش موافقید؟