feed online

feed online

feed online

feed online

داستان طنزجدید

یه خانمی میگفت خدارو شکر!
داماد خوبی دارم.دخترم هرچی بخواد براش میخره.دخترم تا ظهرمیخوابه عصرشم میره گردش و خرید، شب دامادم غذا میخره میاره.

ولی هرچی از داماد شانس آوردم از عروس خوب، بی نصیب بودم
زن نیست که!
تا لنگ طهر میخوابه، نه زندگی میفهمه نه آشپزی میکنه.همش دنبال ولگردی و ولخرجیه
بیچاره پسرم شب میاد از شام خبری نیست، خودش یا باید بخره یا درست کنه. هیچی هم بهش نمیگه! !!!

ادامه مطـــلب در منبع...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.