feed online
feed onlinefeed online
feed onlineبیعت با رهبرم
عزیز ما !
ای وصی امام عشق !
آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما
سخت درمانده اند،
اما شما خوب می دانید که سرچشمه ی این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست ...
رهبر عزیزم .. جانم فدای تو
ادامه مطـــلب در منبع...
میدونم روزهای خوبی توی راهه
باز هم منتظرت می مانم تا که از غصه ما کم کنی ...
باز هم چشم به راه میدوزم تا بیایی و جهان را شاد کنی ...
جوجه آدم
این نی نیه اصلا یه نی نیه عادی نیست، یه جوجه آدمه ریزه میزه ی، خوشمزه ی، گوگولیه، گردالیه، که تازه! دست و پاهاشم نوِ نوه، می شه راحت جورابشو کند، و پاشو گاز زد:|
اینقدرم مهربونه و باجنبه که جیغ و داد هم راه نمی اندازه. جیغم اگر بزنه اینقدر ناز جیغ می زنه که بازم دلت می خواد گازش بزنی.
و این موجود خوردنی کسی نیست، جز«علیرضا» یا همون «علی ریزه»ی خودمون:)
اون دستای ریزه میزه ی کُپُلشم گاز گرفتنیه :)
دردست تعمیر
1. به قولی، تو حرفو بنداز، صاحابش خودش برش می داره.
اساساً حرف درستیست، ناغافل طرف خودشو لو می ده. می شه تعمیمش داد این قضیه رو. مثلا وقتی انتقادت به کسی درست باشه، عصبی می شه و به هم می ریزه و حالت تدافعی به خودش می گیره.
2. بیاید یه اشتباه رو فقط یک بار انجام بدیم لطفا. والا!
+توضیحات: هیچی واقعا، یعنی مساله ای مصداقی الآن براش نیست که کُد بدم و شما بدونید... مفهوم رو باهاش موافقید؟
+و صد البته که تک بُعدی و مغز تک یاخته ای هم نباید به داستان نگریست:|
صبوری کُن
صبور سه نشانه دارد.
اول آن که سستی نمی کند؛
دوم آن که افسرده و دلتنگ نمی شود؛
سوم آن که از پروردگار خود شکوه نمی کند.
زیرا اگر سستی کند حق را ضایع کرده است؛
و اگر افسرده و دلتنگ باشد شُکر نمی گذارد؛
و اگر از پروردگار خود شکوه کند او را معصیت کرده است.
رسول اکرم(ص)
ادامه مطـــلب در منبع...
گول گولای جنگجو
می گم: چه عالی:) حالا توی بدن من چه خبره؟
می فرماید که: الآن "گولگولایِ" قرمزت با "گولگولایِ" سفیدت دارن باهم مبارزه می کنن، تا خوب بشی.
طفلک من! با این اوصاف خودم به دست خودم دارم به قتل می رسم با این اتفاقایی که درونم افتاده، به گزارش این نیم وجبی!:))
بهش می گم: عزیزم! اینطوری اینطوریم نیست که شما گفتی، الآن"گولبول"های سفیدم دارن با ویروس های سرماخوردگی مبارزه می کنن، تا من خوب بشم.
با حالت خردمندانه ای نگاهم می کنه، و می گه: آره! می دونم. منم منظورم همین بود:|
+خلاصه که مصاحبت با نی نی ها و بچه ریزه ها تنها دلخوشی آدم می شه یه وقتایی!
من این چشمی که رویت را نمی بیند نمی خواهم
یه جمله داره دعای ندبه:
«عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری
وَلا اَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی»
+برای من، اینکه مردم را ببینم، و تو را نبینم، و از تو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است...
سازمان فقط بعضی از ملل
یه جوکی یه زمانی می گفتن، از اونجایی که جوک باز نمی باشم، فقط می تونم یکمیشو که یادمه بگم. می گه که : چنتا از داداشا با یه دادشاشون قهر بودن، مثلا همه شون و باباشون، حاج عبدالله و پسران، یه مغازه سوهانی داشتن، بعد باحسن قهرن اینا. نوشتن در مغازه که فروشگاه سوهان حاج عبدالله و پسران به جز حسن(مثلا).حالا حکایت سازمان ملله! موندم اگر منظور از ملل فقط آمریکا و اسرائیل و دارو دسته شونه دیگه این همه تزویر چرا!
خب صاف و ساده و بی ریا بنویسن سازمان مللی مثل آمریکا و اسرائیل و دوستان! یا مثلا می خوان دعوا نشه بنویسن سازمان ملل به جز عراق و یمن و سوریه و فلسطین اشغالی و اینا، والا! چه کاریه بازی با روند فکری اذهان عمومی! خب مردم باورشون می شه فکر می کنن قراره این سازمان دردی از درداشونو دوا کنه، یا حقی رو احقاق کنه، یا یقه ظالمی رو بچسبه. وقتی اینطوری پفک منشانه و تابلوووو حافظ منافع آمریکا ایناست، این همچو کسان بی گُنه روی به آسمان کردنش برا چیه؟
یک عده زن و کودک بی گناه و بی پناه رو به خاک و خون بکشن، و سازمانِ فقط بعضی از ملل خفه خون بگیره. بعد حرف کشوری رو تایید کنه، که یه وقایعی مثل هیروشیما و عراق و افغانستان و سوریه و داعش توی پرونده شه. آمریکا اینایِ قلدری که روش می شه بگه ما بیایم هر وقت دلمون خواست، همینطوری یهویی، تاسیسات هسته ای تونو،ناوبری تونو، موشکی تونو، ببینیم. خودتونم بقیه سوابق قلدربازیاشونو می دونید.
ادامه مطـــلب در منبع...جمع و پراکنده
ورودیه قلب یه فیلتر باید باشه. فیلتری به اسم تقوا، که همون اوجِ بهره وری از عقله. معجزه هم یعنی بدرستی استفاده کردن از عقل. عقل همون احساساتِ پرورش یافته ی، برجسته شده ست، که به شاخص تبدیل شده. اصلا عشق بدون تعقل و معرفت میسر نیست! چطور کسی می تونه عاشق باشه، حال آنکه هنوز دستش به بالاترین قله ی احساساتش، یعنی عقلش، نرسیده باشه!
+ادامه دارد...
نیستـــــ گاهی هیچ راهی جز به "شاهی" رو زدن
نیستـــــ گاهی هیچ راهی جز به "شاهی" رو زدن
با غمی سنگین رسیدن، پیش "او" زانو زدن...
+
دلَم زیارتـــ می خواد
چرا و چقدر شو خودِ آقا می دونه
چطوریشم می دونه....